معلم جغرافیا مدیر نگران
زمان: 08:34
نمایش ها: 925
در یک روز بهار گرم ، جوانان را از خوابگاه کردم و برای پیاده روی در پارک شهر مرکزی رفت. فلفل خیره شد و مشتاقانه در اطراف جستجو برای یک شریک جنسی. پس از راه رفتن صد متر ، بچه ها متوجه سبزه در دامن کوتاه است. نزدیک شدن ، مرد شروع به ارائه برخی از پول او ، در عوض او خواسته زنیکه برای نشان دادن سینه ها. به محض این که در زمان پول ، او بلافاصله نشان داد فریبندگی او. برای هزینه های اضافی ، شلخته آماده ارائه خدمات جنسی بود. پس از بحث در مورد قیمت, سگ ماده فلفل به یک مکان آرام منجر. پس از لیس زدن آلت تناسلی مرد خود را, دختر پاهای او را گسترش و قاب خود را غیر باکره فاق به پاره جدا شود.