سبزه با نان بزرگ

چه همسر بی شرمانه! در ناهار ، او یک تماس از همسر دلسوز او دریافت برای پیدا کردن چگونه به کار ، چه او انجام شد ، چه جدید بود. پس از همه ، او به عنوان یک خدمتکار در یک عمارت لوکس کار می کند. او به شوهرش می گوید که کل نیروی کار در خانه تنها زنان است و هیچ مرد وجود ندارد. اما ما چه می بینیم ؟ درست در لحظه مکالمه تلفنی خود را با شوهرش ، صاحب خانه به اتاق خود می آید ، تا اگر چیزی اتفاق افتاده بود. همسر مورد علاقه همسر من ، متوقف کردن گفتگو نیست ، به تاثرات پرشور از یک مرد عجیب و غریب ، و لذت پنهان نیست. همسر وفادار در انتهای دیگر سیم در زمان شنود مختلف و آه. اما شلخته خود اطمینان می دهد که آن است که او که لباس های جدید از یک همکار ، که ظاهرا در لحظه ای آنها را نشان می دهد که و مرد او قطعا به کلمات همسر معشوق خود تراست. و همه چیزی خواهد بود ، تا زمانی که صاحب خانه تنها سکته مغزی سینه و دوشیزه یا زن جوان ، اما به عنوان آن را به می آید ، زن به وضوح سخنرانی خود را از دست خواهد داد. در حال حاضر که آلت تناسلی مرد بزرگ در دهان او وجود دارد ، او می تواند یک کلمه نمی گویند و آویزان. و مرد فقیر به تنهایی با افکار خود باقی مانده بود. در همین حال ، در یک مرد ثروتمند خانه نخبگان بی سر و صدا زن مورد علاقه خود را.